۱۳۸۷ فروردین ۹, جمعه

سوييني تاد آرايشگر پليد خيابان فليت




ديدن دپ در اولين نقش منفي اش عجيب است ما كه نمیتوانیم دست از طرفداري اش برداريم دنبال توجيه براي جنايت هايش ميگرديم و پيدا نميكنيم فيلم راه توجيه رابسته و البته توضيح كافي هم نميدهد كه مرد انتقام جو چرا به يك قاتل زنجيره اي بدل ميشود در حالي كه جاي قاضي و دستيارش را ميداند؟!

فيلم با نما های درشت همسر تاد را به ما ميشناساند تا در صحنه قتل اش نفس در سينه حبس شود و البته با كشتن دخترش زياده روي نمي كند تا با آقاي هوپ (اميد) زندگي كند .

داستان جز با مرگ تاد امكان تمام شدن نداشت ميگويند وقتي از مرز گذشتي برگشت ممكن نيست لااقل نه به اين سادگي ها ..

سويني تاد يك افسانه قرن نوزدهمي است كه به شكل كتب و نمايش نامه های زيادي در امده 3 فيلم هم تا اينجا براساسش ساخته شده

در ابران هم سالها قبل نمايشي به نام تيغ روي صحنه بود كه احتمالا از سوييني تاد الهام گرفته بود درباره آرايشگري كه ميخاست يك افسر عراقي را روي صندلي ارايشگاه بكشد

در مذمت انتقام چيزي به اين قدرتمندي هرگز نديده بودم كه بانمايش شكوه انتقام آنرا هول انگیز كند!!

حتي شعار تبلیغاتی فیلم میگوید هرگز فراموش نكن هرگز نبخش به اين میگویند استفاده صحیح از افعال معكوس !

نام خيابان فليت دو معني دارد


the fleet

گنداب روسرپوشيده که برودخانه تامزميريزد


fleet

بسرعت گذشتن ،تندرفتن

تند رفتن شايد معني زياده روي بدهد كه كاري بود كه تاد كرد و تصميم به انتقام از كل لندن گرفت تا به همه خدمت كند

و گنداب رو بسته هم كه هم حضور نمادين و هم درامنتيك در فيلم دارد

راستي ميدانستيد كه نام فاميل كارگردان تيم برتون در انگليسي خياباني به معني گمشده و سرگشته است ؟

burton

adj. missing, lost (British Slang)

او بارها راهش را گم كرده اما اين بار سر جايش بوده شك نكنيد

۱۳۸۷ فروردین ۳, شنبه

bucket list


دوم فروردين فيلم باكت ليست bucket list را شبكه 1 با نام فهرست آرزوها پخش كرد

عنوان فيلم اشاره به عبارت kick the bucket داردانگليسي زبان ها وقتي مي خواهند مثل ما بگويند فلاني غزل خداحافظي را خواند يا كلكش كنده شد ميگويند لگد به سطل زد (كاش قصه اش را ميدانستم )

عنوان فيلم را ميشود ترجمه كرد :فهرست قبل مرگ كه خيلي گويا تر از فهرست آرزوها ست

زياد خوشم نیامد.

فيلم راب رينر كارگردان خيلي پرگو و موعظه گر بود. اين كاري ندارد كه ادم يك پير عارف مسلك مثل مورگان فريمن را وارد قصه كند كه هي درباره مفهوم زندگي و آمادگي مرگ حرف بزند

ونيكلسون هم هي تاييد كند و متحول شود!

فيلم به شكل عجيبي شبيه فيلم ديگر جك نيكلسون درباره اشميت است كه البته به دلايل بالا همه جورهدر برابر آن كم مياورد

سفر تك و تنهاي نيكلسون بازنسته و غرغرو كه فقط ميخواهد با غر زدن ابراز وجود كند و خيلي شبیه خيلي از ماست !خيلي همدلي برانگيز تر از نيكلسون میلیونر و قهوه خور اين فيلم اخير است

كاش باز هم درباره اشميت را ببينم