۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه

نداي وظيفة 5 جهان در جنگ


بازي نداي وظيفة 5 جهان در جنگ خيلي نامطبوع است و خودش را بيش از حد جدي ميگيرد.به نظرم مسخره است هم ياد جنگ داشتن و هم لذت طلبي من كه نمي فهمم
چطور بعضي هالقب ضد جنگ به اين بازي داده اند . چون خشونت بالا نمايش مي دهد ؟ چون شكنجه نيرو هاي مظلوم امريكايي را نشان مي دهد ؟ اينها همه توجيه است براي خشونت بالا . چون شكنجه خودي ها را با اتش سيگار را ديده ايم مي توانيم شعلة افكن برداريم و همه دشمنان را كباب كنيم! اين بازي زير نقاب ضد جنگ به اب به آسياب جنگ مي ريزد.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

بايوشاك


بازي بايوشاك را به پايان رساندم و هنوز در شوك بسر مي برم اين همه بدبيني ان هم در يك بازي رايانه أي عجيب است . فقط تصور كنيد دختر كان خون آشام كوچك را يا مردمي كه زير دست جراح زيبايي به هيولا بدل شده اند .
از ابتدا فقط 1 نفر با شما همراه است كه شمارا راهنمايي ميكند و ان هم خبيث از كار در مي ايد پايان بدبينانه بازي هم به شدت سياه است و هم من را ياد آثار فليپ كي ديك مي اندازد جايي كه قهرمان خود بازيچه يا مقصر است . بايد از ديالوگ هاي بازي هم ياد كرد كه عالي اند مثل انجا كه رايان مي گويد ساخت اين ارمان شهر در كف دريا محال نبود ساخت ان هر جاى ديگر محال بود .! بي صبر انه منتظر نسخة سينمائي بازي هستم كه سال ديگر به كارگرداني گور وربينسكي اكران ميشود

۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه

اشك ها و لبخند ها


ما به هم دروغ مي گيم سريال اشك ها و لبخند ها كار حسن فتحي به خاطر شهرت زياد كارگردان اش نقش مهمي در نجات سيما ايفا مي كند ديالوگها ي جالب اش دل خيلي ها را هم برده به علاوة كه بازي ها را هم بايد در اين استقبال عمومي دخيل دانست خيرانديش با ايفا نقش جالب اش دل مخاطب را هم برده . ارجاعات بي شمارش به على حاتمى و سينما كيميائي به ياد مي اورد كه ديالوگ نوشتن فاخر هميشه به سينماى جدي تعلق داشته و سينما طنز كمتر از اين روش استقبال كرده. شايد به علت سخت بودن ديالوگ ها و شايد ساده گرفتن سينماى طنز كمتر به ان پرداخته اند .

۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه


بازي پدر خوانده 2 را از دست فروشنده به خاطر شهرت زياد شماره أول گرفتم اما بازي پدر خوانده 2 را به ان خوبي كه انتظار داشتم نديدم تارة بايوشاك را هم از دست دادم بدون هيچ اخطار يا علامت خاصي از كار افتاد بازي پدر خوانده2از خشن ترين بازيهايي است كه ديده ام در هاليو د فيلم خشن زياد ديده ام خوبي ان ها اين بود كه انتظار دارم بقية مي كشند اما بازي ها اين طوري است كه تو مي كشي بدون هيچ توجيه خاصي از خشن ترين روش ها براي لذت استفاده مي شود

روياي امريكايي فيلمي طنز به كارگرداني پل وايز است كه قبلا فيلم درباره يك پسر را از او ديده بوديم كاري سياسي اجتماعي با نگاهي به دولت بوش و فرهنگ عامي أمريكا أمروز تا ان جا پيش ميرود كه پايان كناية دار تلخ ان رامي توان با پايان خوش اشتباه گرفت :) جايي كه جوان تروريست ستاره پاپ مي شود دختر خائن به شهرت مي رسد و فرهنگ عامي أمريكا جوان عاشق را كه با بمب جوان تروريست خود رادر برنامه زنده منفجر كرده به عنوان بت جديد امريكا يي انتخاب مي كند ! كاش ما هم جرأت داشتيم خود را اينقدر بي رحمانه نقد كنيم سام گلزاري در اولين نقش هاليودي اش نقش تروريست جوان و محبوب را ايفا مي كند

۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

۱۳۸۸ فروردین ۱۴, جمعه

سوتی های میلیونر زاغه نشین


در سایت (imdb) بخشی به نام گافها وجود دارد. در این بخش اشتباهات و سوتی های فیلم بیان می شود که به نوعی بسیار جالب و گاهی با نمک است. سوتی هایی که گاه از دید بیننده عادی به دور می ماند اما چشمهای تیزبین کارشناسان آن را شکار می کند: اشتباه درباره حقایق:
1- شعری که در جریان مسابقه به «کاوی سورداس»، شاعر قرن شانزدهم منتسب می شود در واقع اثر «گوپال سینگ نپالی» است.
2- مشخصاً فیلم برای بیننده غربی ساخته شده نه بیننده هندی چرا که نحوه نوشتن عددی ده میلیون برای هندی ها و غربیها متفاوت است، هندی ها همواره این رقم را «یک کرور» می خوانند و نه 10 میلیون.
3- در ابتدا زاغه ها کنار فرودگاه در حاشیه راه آهن هستند. اما وقتی سلیم و جمال بزرگ می شوند و جمال، سلیم را در کارگاه ساختمانی می بیند، سلیم به او می گوید که این آسمانخراشها درست برروی زاغه ها بنا شده. آیا ساختن آسمانخراش کنار فرودگاه ممکن است؟
اشتباه در ترتیب زمانی:
1- اگرچه ماجرای فیلم در تابستان 2006 می گذرد، ولی مسابقهٔ کریکت هند و آفریقای جنوبی که در فیلم نشان داده می شود سال 2007 برگزار شده.
2- در صحنه ای که جمال سعی می کند غذا بدزدد و از سقف قطار به داخل پنجره آن آویزان می شود، نوع پنجره ای که در فیلم دیده می شود در واقع تنها سال 2002، بعداز شورشهای گجرات در قطارهای هند نصب گردیده و ماجرای مذکور بسیار پیش ار این تاریخ است.
3- قطاری که سلیم و جمال مدتها بر روی آن زندگی می کنند کوپه هایی با رنگ آبی دارد در حالی که کوپه هایی با این رنگ مدتها بعد از این زمان در راه آهن هند به کار گرفته شد.
4- در صحنه ای که جمال و سلیم در تاج محل کاسبی می کنند، اسکناس 10 دلاری جدید در دست جمال دیده می شود، در حالی که این اسکناسها تازه از سال 2006 به بازار آمده.
تسلسل:
1- وقتی سلیم و جمال لاتیکا را در استودیوی رقص پیدا می کنند، او بدون حلقه در بینی و یکباره با حلقه در بینی دیده می شود.
2- در پاسگاه پلیس سلیم یک لیوان چای می نوشد و آن را روی میز جلوی خود می گذارد، اما در صحنه بعد لیوای چای پر شده روی میز دیده می شود!
ناهماهنگی در صدا و تصویر:
در صحنه ای که جاوید پارتی بر پا کرده آهنگی که در پس زمینه پخش می شود متعلق به فیلم "Don" است، در حالی که تصویر فیلمی که در تلویزیون آنها پخش می شود متعلق به فیلم "Yuva" است.
میکروفون در تصویر:
در صحنه ای که لاتیکا در اتاق می رقصد و جمال و سلیم برای نجات او می آیند، به دفعات میکروفون صدابرداری در آینه اتاق دیده می شود.
گافهای پیرنگ فیلم نامه:
1- وقتی مجری مسابقه از جمال می خواهد که سوال در مورد کتاب سه تفنگدار الکساندر دوما را بخواند، او می گوید که بی سواد است و مجری هم این موضوع را به تمسخر می کشد. اما در صحنه ای دیگر در شرکت مخابراتی محل کار جمال می بینیم که او به راحتی پشت کامپیوتر می نشیند و اسم سلیم را تایپ می کند و در بانک اطلاعاتی شرکت جستجو می کند.
2- مسابقه واقعی «کی می خواهد میلیونر شود؟» ضبط استودیویی می شود و چند روز بعد پخش می شود. در فیلم مسابقه پخش زنده می شود و این بدین معناست که بیینده تلویزیونی سوال را می بیند و قبل از تماس برنامه وقت زیادی دارد تا پاسخ را از منابع بیابد. همچنین در این مسابقه هرگز تلفن همراه به جهت احتمال خط ندادن و مشکلات شبکه ای وصل نمی شود. ...
منبع

۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

دروغ 13


پاریس هیلتون مسلمان شد + عکس کاملا واقعی




تیم برتون


عکیس کمیاب از تیم برتون بصورت بک گراند طراحی شده توسط خودم راستی کی گفته آدم های فرهیخته باید جدی و بد اخم باشن؟!اون گوسفند نقاشی خود تیم برتونه و کاریکاتورش هم کار یک ایرانیه که اسمش یادم رفته