۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

فیلم دود مقدس



میخواستم درباره دود مقدس بنویسم حقیقت این است که گیج شدم حتی خود جین کمپیون هم شک دارم میدانسته چه میگوید و طرف کیست شاید هم ایراد از ماست که هنوز بلد نشده ایم به فیلم های زن کارگردان به مثابه فیلم ای مجزا از جنسیت سازنده اش نگاه کنیم
کمپیون از مرد انتقام میگیرد و او را با زنانه کردن لباس و ارایش چهرهاش تحقیر میکند ایا این نوعی تحقیر خود زنان نیست مثل ا ینکه یک زن به کسی فحش بدهد تو از زن بدتری !!!
داستان عاشقانه ای که با مردی خشن اما روشنفکر طرفیم که با دختری زیبا اما نه چندان معصوم روبرو میشود این فیلم جاده نیست که انتونی کویین خشکه مغز و دزد با یک چلسومینای کودک ماب طرف شود
جالب ترین نکته فیلم انجاست که دختری را که عاشق فرهنگ شرقی و عرفان هندو شده را برای درمان میفرستند: در حالی که برادر همجنس باز و زن هرزه فامیل قابل قبول و عادی!فرض میشوند دخترک را به خاطرپوشیدن ساری سفید هندی ها همچون جن زده ها به زنجیر میکشند و برای در مان به دیسکو دنس میبرند تا ماری جانا بکشد مشروب بخورد و در گیر همه جور رابطه جنسی شود !!
اینها از نیمه دوم فیلم به مرور فید اوت میشود به یک رابطه لجبازانه با یک درمانگر و الوده کردنش به عشقی که تمام گذشته شغلی طرف را نابود کند ناگهان شخصیت اصلی از دختر به مرد بدل میشود مرد یک سگ لذت طلب اما نجیب و کارامد توصیف میشود
چند صد پرونده موفق داشته اما چنان راحت تسلیم عشق روث میشود که باور نمیکنیم این یک استراتژی درمانی نباشد
راستی هم که دانش و کتابهای مرد به درد روث میخورد که برای کفش ساختن از ان استفاده کند تا از این برزخ داغ رد شود
در پایان رو دست می خوریم و بعد از یک نوشته که گذشت زمان را اعلام می کند برعکس پیانو طرفین معادله عشق را میبینیم که به سر جای خود برگشته اند اما هنوز در ذهن با هم در گیرند
دلم برای فیلم پیانو تنگ شده !!

۱ نظر: