۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

Sims 3


از كودكي تا مرگ و حتى بعد از مرگ . بازسازي كامل حيات بشر در فضائي مجازي . آيااين بازي مي خواهد چيز خاصي به ما بياموزد ؟

۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

هشت مایل


فیلمهایی که با شرکت خواننده های مطرح روز ساخته میشوندمعمولا به یک اگهی تبلیغاتی تمام قد تبدیل میشوند
8مایل بابازی امینم و کارگردانی کرتیس هنسون هم تماما از این مهلکه در نرفته است اما میتوان نشانه های یک فیلم و یک کارگردانی و بازی خوب را در ان دید
برای رویا ها را واقعیت دادن میتوان کار کرد و استعداد را جلو انداخت
فیلمی درباره ادم هایی که کار میکنند تا زندگی کنند و می خوانند تا بواسطه هنر زنده بودن را قابل تحمل کنند همین
در این دنیا حتی دیگر عشق هم راه نجات نیست چون معشوق هم مثل تو حیوان دو پایی است که برای نجاتش دست و پا میزند و وفاداری و پایان خوش مثل شوخی میماند اما حد اقل دلخوشکنک بودنش را نمی شود فراموش کرد .نجات نمیدهد ولی کمی تکانت میدهد تا به جایی که باید برسی و باقیش با خودت است
من هیچ وجه مشترک فرهنگی با این ادم ها ندارم یک لحظه حس کردم قصه زندگی خودم را میبینم
شنیدهام دکتر شریعتی یک بار گفته انسان مساویست با خدا بعلاوه لجن
انعکاس دادن زندگی در شعرو موسیقی یا فیلم همان چیزی است که ما را چند لحظه ای از این جسم لجن مال شده بیرون میکشد و حس خدایی به ما می دهد و بعد از تمام شدن این حمام روح کوتاه دوباره برمیگردیم تا در دنیای کثیف و عزیز خودمان زندگی همیشگی را ادامه دهیم گویی اصلا اوجی در کار نبوده.
Starring Eminem, Kim Basinger, Brittany Murphy, Mekhi Phifer, Eugene Byrd, Evan Jones, Taryn Manning, Omar Benson MillerDirector(s) Curtis HansonScreenwriter(s) Scott Silver
MPAA RatingR - for strong language, sexuality, some violence and drug useGenreDrama, MusicalRunning Time 118 minutes

فیلم گرگ


در این مورد که گرگ ساخته مایک نیکولز واقعا فیلم خوبی است یا نه شک دارم
ولی نمی شود در باره بازی شاهکار جک نیکولسون شک داشت
نیکولسون با آن چشم ها خمار و ارواره انگار به دنیا آمده تا گرگ باشد
او استاد بازی در نقش هایی است که بقیه کارتونی و سطحی از کار
در می اورند
فقط نگاه کنید به نقش منفی جوکر در بتمن (تیم برتون) و مقایسه کنید مثلا با
تامی لی جونز در بتمن 3 .
گرگ میشل فایفر را هم دارد که اتفاقآ او را هم در یک فیلم بتمنی به یا د داریم
برعکس بازگشت بنمن که دگردیسی او از یک منشی سر به زیر و له شده زیر
بار مناسبات مرد سالارانه تا تبد یلش به زن گربه ای قابل درک بود این بار نه
دلیل کشش او به نیکولسون را میفهمیم و نه دگر دیسی پایانی را درک میکنیم
(کشش به شر؟؟)
شخصیت ها به جز نیکولسون هیچ عمقی ندارندو تنها کاری که برای متفاوت
کردن شخصیت منفی فیلم کرده اند انتخاب جیمز اسپایدر جذاب و موبور برای
شیطان مجسم فیلم است که آدم را یاد طالع نحس می اندازد
او همان قدر بی دلیل دشمن است که همسر بی دلیل خیانت کار.
از نظر کا رگردانی جذابیت هایی در کار هست مثل جایی که ماشین جک
نیکولسونبعد از تصادف با گرگ اول فیلم لیز میخورد و در مسیر مخالف
می ایستد که نمادی برای تغییر مسیر زندگی اش از این لحظه است
یا نحوه نمایش گذشت زمان باخوابیدن در تخت و روشن شدن هوا با صدای
ساعت که یک حالت شوک جذاب ایجاد میکند
کلا اگر دنبل یک فیلم با پایان قابل پیش بینی ولی سرگرم کننده می گردید
ازدیدن گرگ پشیمان نمیشوید

فیلم آبی


آبی رنگ غم است قصه تعادلی که ناگهانبا از دست رفتن عزیزانی به هم میخورد وتلاشی برای گریز از واقعیات وهر انچه که تو را به عزیزی نزدیک می کرد قصه تلاشی برای منفعل ماندن!!!تلاشی برای گریز از خود و دنیای خودژولی -ژولیت بینوش- می پندارد که باید شکنجه شود برای گناه زنده ماندنآبی رنگ آرامش است گرچه چهره آرام ژولی در فیلم کمترین نشانی از آرامش نداردوبیشتر ارامش قبل از توفان را می ماندوآرمش پایانی که همگام با موسیقی حالا کامل شده شوهر عزیز و خیانت کارش بدست امده در چهره دیگران جلوه می یابدو خودش بار دیگر به افق خیره میماند واشک فرو خورده اش را به یاری می گیردآبی رنگ وسعت است رنگ دریا و آسمانوپیمودن این وسعت با بر خورد ژولی با آدم های دور وبرش حالتی ادیسه وار می یابددر هر مرحله آدمهایی می بیند که بخشی از خودش هستنددختر بدکاره همسایه با سرخوشی و سادگی اش و اشاره اش به لوستر ژولی و یاد آوری کودکی اش کودکی گمشده ژولی کودک استهر جه که می کند دوست دارد وبرعکس ژولی خود را غرق لذت میکنداو ا فراط استدر مقابل مادر تلویزیونی ژولی تفریط در انفعالی است که در ابتدای فیلم ژولی به آن اصرار دارد و گویی آینده محتوم اش استهر دو این ها او را میترسانندوواکنشهایی را باز هم برای فرار از گذشته وهم آلود وآینده ترس آور بدنبال داردحرکت فاعلانه ولی خشن اوردن گربه چنان خام است که با پشیمانی بعدش برای اولین بار درفیلم گریه میکند آنهم برای چند بچه موشدرپایان پس ازیک فعلیت زیبا در تکمیل موسیقی برخلاف ابتدای فیلم که محبوبش را فرا خواند و نشست این بار با یک عزم تازه بلند میشود به سمت او می رود و در را می بندد حالا دیگر لوسترآبی پشت در می ماندآبی رنگ سرماستسردی روبط ژولی و محبوبش گویی ادامه سردی زندگی او و شوهر اش استژولی در هیچ دام از عکس های قدیمش هم لبخند به لب نداردکشف ماجرای شوهر و معشوقه اش تکانی به او می دهد که نه از خیانت شوهر که از فهم سترونی وسردی وجود خودش است که شوهرش را به سمت اولین لبخند کشانده استوقتی نشانه هایی از جداشدن محبوب تازه اش هم در بحث اش برای تصاحب حقوق آهنگ به تنهایی و بدون تغییرات ژولی میبیند برای اولین بارنوعی گدایی محبت میکند و بعد سوال درباره تداوم عشق شان به سمت او میرود و آن غرور وسردی اولیه را پشت سر میگذارد

فیلم دود مقدس



میخواستم درباره دود مقدس بنویسم حقیقت این است که گیج شدم حتی خود جین کمپیون هم شک دارم میدانسته چه میگوید و طرف کیست شاید هم ایراد از ماست که هنوز بلد نشده ایم به فیلم های زن کارگردان به مثابه فیلم ای مجزا از جنسیت سازنده اش نگاه کنیم
کمپیون از مرد انتقام میگیرد و او را با زنانه کردن لباس و ارایش چهرهاش تحقیر میکند ایا این نوعی تحقیر خود زنان نیست مثل ا ینکه یک زن به کسی فحش بدهد تو از زن بدتری !!!
داستان عاشقانه ای که با مردی خشن اما روشنفکر طرفیم که با دختری زیبا اما نه چندان معصوم روبرو میشود این فیلم جاده نیست که انتونی کویین خشکه مغز و دزد با یک چلسومینای کودک ماب طرف شود
جالب ترین نکته فیلم انجاست که دختری را که عاشق فرهنگ شرقی و عرفان هندو شده را برای درمان میفرستند: در حالی که برادر همجنس باز و زن هرزه فامیل قابل قبول و عادی!فرض میشوند دخترک را به خاطرپوشیدن ساری سفید هندی ها همچون جن زده ها به زنجیر میکشند و برای در مان به دیسکو دنس میبرند تا ماری جانا بکشد مشروب بخورد و در گیر همه جور رابطه جنسی شود !!
اینها از نیمه دوم فیلم به مرور فید اوت میشود به یک رابطه لجبازانه با یک درمانگر و الوده کردنش به عشقی که تمام گذشته شغلی طرف را نابود کند ناگهان شخصیت اصلی از دختر به مرد بدل میشود مرد یک سگ لذت طلب اما نجیب و کارامد توصیف میشود
چند صد پرونده موفق داشته اما چنان راحت تسلیم عشق روث میشود که باور نمیکنیم این یک استراتژی درمانی نباشد
راستی هم که دانش و کتابهای مرد به درد روث میخورد که برای کفش ساختن از ان استفاده کند تا از این برزخ داغ رد شود
در پایان رو دست می خوریم و بعد از یک نوشته که گذشت زمان را اعلام می کند برعکس پیانو طرفین معادله عشق را میبینیم که به سر جای خود برگشته اند اما هنوز در ذهن با هم در گیرند
دلم برای فیلم پیانو تنگ شده !!

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

چرا گاهی برترین ها بدترین هم هستند؟

چرا عقيدة أكثريت هميشه صحيح نيست? فقط نگاهي كنيد به سايت معروف متاکریتیک كه معدلي از كل نظرات منتقدان را نشان مي دهد كه اكثريت توانسته اثار بي ارزشي مثل سوپرمن2 را در كنار پدرخوانده رده بندي كند !؟ اين خود مدركي است از بي ارزش بودن دموكراسي! من دو شخصيتي بودن منتقدان را مقصر اصلي ميدانم از صداقت خبري نيست فقط ميخواهند ظاهر روشن فكرانه را حفظ كنند اما جذابيت سينمائ عامة راهم حفظ كنند

l

l




کرایسیس

این بازی کرایسیس عجب چیزی است فقط سایه ادم روی زمین کلی حرف برای گفتن داره !حا لا شما هی بگید بازی ها اخ و جیز هستند و ما را روانی میکنند فقط حس راه رفتن در این ساحل استوایی حتی اگر مجازی هم باشد لذت بخش است این همه جزییات در موجودات و دریا شما را به شوق نمی اورد؟؟

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه

یک وبلاگ دیگه هم برای روز مبادا باز کردم دلتون خواست اونجا هم سر بزنید یک کم از منتخب مطالب اینجا رو همراه مطالب قدیمی تر و جدید تر در هم گذاشتم pib.ir

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۵, سه‌شنبه

تجربة هويت


ما دو نام داريم كشور ما دو نام دارد إيران و پرشيا شهر من دو نام دارد رجائي شهر و گوهردشت . ميدان نزديك ما دو نام دارد توحيد و رستاخيز. خيابانها دو نام دارد قائم و داريوش. دوست من دو نام دارد محمد و بهمن . ما چه مرگمان شده ؟

۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه

نداي وظيفة 5 جهان در جنگ


بازي نداي وظيفة 5 جهان در جنگ خيلي نامطبوع است و خودش را بيش از حد جدي ميگيرد.به نظرم مسخره است هم ياد جنگ داشتن و هم لذت طلبي من كه نمي فهمم
چطور بعضي هالقب ضد جنگ به اين بازي داده اند . چون خشونت بالا نمايش مي دهد ؟ چون شكنجه نيرو هاي مظلوم امريكايي را نشان مي دهد ؟ اينها همه توجيه است براي خشونت بالا . چون شكنجه خودي ها را با اتش سيگار را ديده ايم مي توانيم شعلة افكن برداريم و همه دشمنان را كباب كنيم! اين بازي زير نقاب ضد جنگ به اب به آسياب جنگ مي ريزد.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

بايوشاك


بازي بايوشاك را به پايان رساندم و هنوز در شوك بسر مي برم اين همه بدبيني ان هم در يك بازي رايانه أي عجيب است . فقط تصور كنيد دختر كان خون آشام كوچك را يا مردمي كه زير دست جراح زيبايي به هيولا بدل شده اند .
از ابتدا فقط 1 نفر با شما همراه است كه شمارا راهنمايي ميكند و ان هم خبيث از كار در مي ايد پايان بدبينانه بازي هم به شدت سياه است و هم من را ياد آثار فليپ كي ديك مي اندازد جايي كه قهرمان خود بازيچه يا مقصر است . بايد از ديالوگ هاي بازي هم ياد كرد كه عالي اند مثل انجا كه رايان مي گويد ساخت اين ارمان شهر در كف دريا محال نبود ساخت ان هر جاى ديگر محال بود .! بي صبر انه منتظر نسخة سينمائي بازي هستم كه سال ديگر به كارگرداني گور وربينسكي اكران ميشود

۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه

اشك ها و لبخند ها


ما به هم دروغ مي گيم سريال اشك ها و لبخند ها كار حسن فتحي به خاطر شهرت زياد كارگردان اش نقش مهمي در نجات سيما ايفا مي كند ديالوگها ي جالب اش دل خيلي ها را هم برده به علاوة كه بازي ها را هم بايد در اين استقبال عمومي دخيل دانست خيرانديش با ايفا نقش جالب اش دل مخاطب را هم برده . ارجاعات بي شمارش به على حاتمى و سينما كيميائي به ياد مي اورد كه ديالوگ نوشتن فاخر هميشه به سينماى جدي تعلق داشته و سينما طنز كمتر از اين روش استقبال كرده. شايد به علت سخت بودن ديالوگ ها و شايد ساده گرفتن سينماى طنز كمتر به ان پرداخته اند .

۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه


بازي پدر خوانده 2 را از دست فروشنده به خاطر شهرت زياد شماره أول گرفتم اما بازي پدر خوانده 2 را به ان خوبي كه انتظار داشتم نديدم تارة بايوشاك را هم از دست دادم بدون هيچ اخطار يا علامت خاصي از كار افتاد بازي پدر خوانده2از خشن ترين بازيهايي است كه ديده ام در هاليو د فيلم خشن زياد ديده ام خوبي ان ها اين بود كه انتظار دارم بقية مي كشند اما بازي ها اين طوري است كه تو مي كشي بدون هيچ توجيه خاصي از خشن ترين روش ها براي لذت استفاده مي شود

روياي امريكايي فيلمي طنز به كارگرداني پل وايز است كه قبلا فيلم درباره يك پسر را از او ديده بوديم كاري سياسي اجتماعي با نگاهي به دولت بوش و فرهنگ عامي أمريكا أمروز تا ان جا پيش ميرود كه پايان كناية دار تلخ ان رامي توان با پايان خوش اشتباه گرفت :) جايي كه جوان تروريست ستاره پاپ مي شود دختر خائن به شهرت مي رسد و فرهنگ عامي أمريكا جوان عاشق را كه با بمب جوان تروريست خود رادر برنامه زنده منفجر كرده به عنوان بت جديد امريكا يي انتخاب مي كند ! كاش ما هم جرأت داشتيم خود را اينقدر بي رحمانه نقد كنيم سام گلزاري در اولين نقش هاليودي اش نقش تروريست جوان و محبوب را ايفا مي كند

۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

۱۳۸۸ فروردین ۱۴, جمعه

سوتی های میلیونر زاغه نشین


در سایت (imdb) بخشی به نام گافها وجود دارد. در این بخش اشتباهات و سوتی های فیلم بیان می شود که به نوعی بسیار جالب و گاهی با نمک است. سوتی هایی که گاه از دید بیننده عادی به دور می ماند اما چشمهای تیزبین کارشناسان آن را شکار می کند: اشتباه درباره حقایق:
1- شعری که در جریان مسابقه به «کاوی سورداس»، شاعر قرن شانزدهم منتسب می شود در واقع اثر «گوپال سینگ نپالی» است.
2- مشخصاً فیلم برای بیننده غربی ساخته شده نه بیننده هندی چرا که نحوه نوشتن عددی ده میلیون برای هندی ها و غربیها متفاوت است، هندی ها همواره این رقم را «یک کرور» می خوانند و نه 10 میلیون.
3- در ابتدا زاغه ها کنار فرودگاه در حاشیه راه آهن هستند. اما وقتی سلیم و جمال بزرگ می شوند و جمال، سلیم را در کارگاه ساختمانی می بیند، سلیم به او می گوید که این آسمانخراشها درست برروی زاغه ها بنا شده. آیا ساختن آسمانخراش کنار فرودگاه ممکن است؟
اشتباه در ترتیب زمانی:
1- اگرچه ماجرای فیلم در تابستان 2006 می گذرد، ولی مسابقهٔ کریکت هند و آفریقای جنوبی که در فیلم نشان داده می شود سال 2007 برگزار شده.
2- در صحنه ای که جمال سعی می کند غذا بدزدد و از سقف قطار به داخل پنجره آن آویزان می شود، نوع پنجره ای که در فیلم دیده می شود در واقع تنها سال 2002، بعداز شورشهای گجرات در قطارهای هند نصب گردیده و ماجرای مذکور بسیار پیش ار این تاریخ است.
3- قطاری که سلیم و جمال مدتها بر روی آن زندگی می کنند کوپه هایی با رنگ آبی دارد در حالی که کوپه هایی با این رنگ مدتها بعد از این زمان در راه آهن هند به کار گرفته شد.
4- در صحنه ای که جمال و سلیم در تاج محل کاسبی می کنند، اسکناس 10 دلاری جدید در دست جمال دیده می شود، در حالی که این اسکناسها تازه از سال 2006 به بازار آمده.
تسلسل:
1- وقتی سلیم و جمال لاتیکا را در استودیوی رقص پیدا می کنند، او بدون حلقه در بینی و یکباره با حلقه در بینی دیده می شود.
2- در پاسگاه پلیس سلیم یک لیوان چای می نوشد و آن را روی میز جلوی خود می گذارد، اما در صحنه بعد لیوای چای پر شده روی میز دیده می شود!
ناهماهنگی در صدا و تصویر:
در صحنه ای که جاوید پارتی بر پا کرده آهنگی که در پس زمینه پخش می شود متعلق به فیلم "Don" است، در حالی که تصویر فیلمی که در تلویزیون آنها پخش می شود متعلق به فیلم "Yuva" است.
میکروفون در تصویر:
در صحنه ای که لاتیکا در اتاق می رقصد و جمال و سلیم برای نجات او می آیند، به دفعات میکروفون صدابرداری در آینه اتاق دیده می شود.
گافهای پیرنگ فیلم نامه:
1- وقتی مجری مسابقه از جمال می خواهد که سوال در مورد کتاب سه تفنگدار الکساندر دوما را بخواند، او می گوید که بی سواد است و مجری هم این موضوع را به تمسخر می کشد. اما در صحنه ای دیگر در شرکت مخابراتی محل کار جمال می بینیم که او به راحتی پشت کامپیوتر می نشیند و اسم سلیم را تایپ می کند و در بانک اطلاعاتی شرکت جستجو می کند.
2- مسابقه واقعی «کی می خواهد میلیونر شود؟» ضبط استودیویی می شود و چند روز بعد پخش می شود. در فیلم مسابقه پخش زنده می شود و این بدین معناست که بیینده تلویزیونی سوال را می بیند و قبل از تماس برنامه وقت زیادی دارد تا پاسخ را از منابع بیابد. همچنین در این مسابقه هرگز تلفن همراه به جهت احتمال خط ندادن و مشکلات شبکه ای وصل نمی شود. ...
منبع

۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

دروغ 13


پاریس هیلتون مسلمان شد + عکس کاملا واقعی




تیم برتون


عکیس کمیاب از تیم برتون بصورت بک گراند طراحی شده توسط خودم راستی کی گفته آدم های فرهیخته باید جدی و بد اخم باشن؟!اون گوسفند نقاشی خود تیم برتونه و کاریکاتورش هم کار یک ایرانیه که اسمش یادم رفته

۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

ترانه زیبای فیلم بیل رابکش


ترانه زیبای فیلم بیل رابکش با صدای نانسی سیناترا همراه تصنیفش به شکل فلش
کار خودم هست امیدوارم خوشتون بیاد

کلاه قرمزی با تایتانیک


میکس ویدئویی از کلاه قرمزی پرفروش ترین فیلم ایران با تایتانیک پرفروش ترین فیلم جهان که ارتباط دقیق این دو فیلم بزرگ!!را نشان میدهد.

به کارگردانی و تدوین شخص خودم البته مال چند وقت پیش است

پوستر مشهور مادر


پوستر مشهور مادر که دهه 60 پشت همه اتوبوس ها دیده می شn

۱۳۸۸ فروردین ۷, جمعه

نمای منزل مسکونی استاد ذوالفنون


نمای منزل مسکونی استاد جلال ذوالفنون استاد سه تار ایران در کرج

استفاده ار الکتریسیته برای خشک کردن البسه توسط اندیشمندان ایرانی


استفاده ار الکتریسیته برای خشک کردن البسه توسط اندیشمندان ایرانی

یک عده به آجیل خوری مشغولند و عده ای دیگر به خود خوری


عید نوروز است یک عده به آجیل خوری مشغولند و عده ای دیگر به خود خوری . میگویند در مواقع جشن تعداد خودکشی افراد افسرده افزایش میابد هوای رفقا را داشته باشید و تنها یشان نگذارید

۱۳۸۸ فروردین ۶, پنجشنبه


فايرفاكس كاري از كلينت ايستوود حتما شما هم از كار بامرور گر محبوب فايرفاكس لذت برده ايد اماشايد ندانيد اين نام فايرفاكس از كجا امده حالا باديدن اين پوستر قديمي فايرفاكس هم معناي ديگري مي يابد

تصوير جيم كري روي تبليغات ضد سيگار ايران

A


گلشيفته چي شد ؟ قرار بود با اكران درباره الي در نوروز برگردد حالا كه اكران لغو شده چي؟ همايون ارشادي هم در يك فيلم هاليودي بازي كرد و حتي در صحنه اي بازيگرمقابلش را بوسيد كاري كه گلي نكرد- راستي چه خوب كه زن به دنيا نيامدم

۱۳۸۸ فروردین ۵, چهارشنبه

طرز تهيه كره از اب در سال گاو


وسط ميدان گاوهاي بادكنكي تبليغاتي يك شركت لبنياتي را كه بايد مجاني پخش مي شد ميفروختند ١٢هزارتومان!

۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

موبايل


نوشتن با موبايل هم عالمي دارد درازكش و يك دستي بددون قوزكردن جلو كامپيوتر امروز رفتيم دانشگاه الزهرا شب شعر -دم در اسم ما رو ياداشت كردن نگو حالا ميخوان وسط جلسه به عنوان شاعر ما رو ببرن روئ سن! ياد استاد توفان افتادم ولي حتي ليست خريد هم نداشتم! در هرحال دو بار برامون دست زدند يك بار بابت خواندن اسمم يك بار هم بابت روي سن نرفتن!!

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

زمانه


در زمانه بدي به سر ميبريم اين جمله بسيار محبوبي است وبامزه اينجاست كه به اندازه تاريخ هم قدمت دارد

۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

تمشك به همشهري جوان


تمشك به دوبله فيلم عجيب تر از داستان اشتباه بود چون آن قطعه ازموسيقي اصلي فيلم بود اگر نسخه اصلي را ديده بوديد از سانسور هاي بي مورد فيلم مثل سكانس خريد گيتار ايراد ميگرفتيد